مطمئنم که درمورد مدیتیشن زیاد شنیدهاید و آن را هم انجام دادهاید. اما مدیتیشن چیست؟
آیا مدیتیشن تنها برای افرادی که سبک خاصی از زندگی را دارند مناسب است؟
آیا برای مدیتیشن را باید در مکان مقدسی چون مسجد انجام داد؟
آیا باید لباس ویژهای بپوشید و پیرو مذهب خاصی باشید؟
آیا فرد پرمشغله میتواند مدیتیشن انجام دهد؟
حقیقت این است که مدیتیشن برای هر فردی مناسب است. مهم نیست که مذهبی باشید یا نه! میتوانید زندگی معمولی مثل دیگران داشته باشید و مدیتیشن کنید. برخی افراد که نمیدانند مدیتیشن چیست، آن را بهانهای برای تنبلی و فرار از مسئولیت میدانند. آنها بر این باورند که آن یک فعالیت بیفایده و بدون کاربرد است. این تصور کاملاً اشتباه است و نشان میدهد که نسبت به حقیقت مدیتیشن آگاهی ندارند. مدیتیشن از مفیدترین و با ارزشترین کارهاست. آن ذهن را شکل میدهد و باعث میشود که فرد کارآمدتر و پر انرژیتر باشد. تمرین منظم شادی و آرامش درونی را ایجاد میکند و استرس، افکار پریشان و نگرانی ها را کاهش میدهد.
تعریف مدیتیشن
در زیر تعدادی تعریف از مدیتیشن آمده است:
مدیتیشن تکنیکی برای آرامش جسم، کاهش آشفتگی ذهنی و استرس و نگرانی است که آرامش درونی و شادی را به همراه دارد و باعث آگاهی و درک بیشتر از خود، زندگی و جهان اطراف میشود.
مدیتیشن حالتی از توجه متمرکز شده است که معمولاً به درون توجه دارد و از جهان بیرون دور میشود. در مرحله بالاتر هدف از آن خالی کردن ذهن از اندیشه و لذت بردن از آرامش و سعادت درونی است.
مدیتیشن فعالیتی درونی است و برای تمرین کردن آن نیازی به تغییر در زندگی بیرونی نیست. همچنین نیاز نیست که پیرو دین ویژهای باشید، در گروه معینی عضو باشید، لباس مشخصی بپوشید یا سبک خاصی از زندگی را دنبال کنید.
مدیتیشن فراتر از یک تکنیک است که صرفاً در روز یکی دو بار آن را انجام دهید. سبکی از زندگی است. تأثیرات آن فراتر از زمانی است که نشستهاید و مشغول مدیتیشن هستید و کل روز را تحت تأثیر قرار میدهد. به تدریج آرامش، شادی و وضوح دید و تفکر به عادت تبدیل میشود.
نیازی نیست که برای انجام مدیتیشن راهب باشید یا در مسجدی اعتکاف کنید. شما میتوانید به زندگی مفید خود ادامه دهید، کار و همسر و فرزند داشته باشید. در طول انجام مدیتیشن حواس انسان پرت میشود و فردی که مشغول مدیتیشن است مدام باید هوشیار باشد و بارها حواس خود را به مدیتیشن متوجه سازد. البته در ابتدای کار مقداری سخت است و باید تلاش کرد اما زمانیکه مهارت لازم را به دست آوردید به تلاش کمتری نیاز میشود.
تکنیکهای مدیتیشن
تکنیکهای مدیتیشن بسیار هستند. تجسم سازی و تکرار مانترا برخی از این تکنیکها هستند. برخی تکنیکها به ایدهای خاص توجه دارد و برخی دیگر مستلزم تمرکز بر تنفس، شمعی یا یک شکل است. تکنیکهایی هم وجود دارد که هدف آن سکوت ذهن است بنابراین توسط آن از درون خود آگاه میشوید.
به هر حال تمام تکنیکهای مدیتیشن با توجه و تمرکز بر یک موضوع، فکر یا کار سر و کار دارند و اجازه نمیدهند که حواس به چیز دیگری متوجه شود. لازم است که حین مدیتیشن حواستان به چیز دیگری پرت نشود. اگر قادر به تمرکز نیستید، نگران نباشید. با تمرین بیشتر این مهارت تقویت میشود. امروزه مدیتیشن برای مردم مختلف از جمله افرادی که پر مشغله هستند دوست داشتنی است.
تحقیقات علمی و شواهد پزشکی اثبات میکند مدیتیشن استرس را کاهش داده و مزایای سلامتی و روانی فراوانی دارد. بعضی فکر میکنند که برای مدیتیشن باید روی زمین بنشینند و پاهای خود را جمع کنند. اما برای مدیتیشن این کار لزومی ندارد. برای اکثر مردم راحتتر و آسانتر است که برای انجام مدیتیشن روی صندلی بنشینند.
چه کاری به شما کمک میکند که مدیتیشن خود را بهتر کنید؟
هر کسی قادر به مدیتیشن هست اما تا حدی توانایی بر تمرکز، خود انضباطی، نیروی اراده و پشتکار بیش از هرچیزی کمک کننده هستند. این مهارتها هر کاری را آسانتر میسازد. شما برای پیشرفت در این مهارتها میتوانید مقالات و کتب بسیاری در سایتها بخوانید تا بیاموزید چگونه این کار را انجام دهید. حتی یاد گرفتن در حد کمی از این مهارتها هم میتواند کمک کننده باشد.
مزایای مدیتیشن چه هستند؟
ممکن است که از مزایای مدیتیشن آگاه نباشید و ندانید که آیا اصلاً مدیتیشن ارزش آن را دارد که وقت و انرژی خود را به آن اختصاص دهید یا نه. تمرین مداوم مدیتیشن به ذهنیت مثبت، آرامش و شادی بیشتر منجر میشود. همچنین باعث میشود که هنگام مشکلات و سختیها با آرامش بیشتری رفتار کنید و امور روزانه خود را به نحو احسن انجام دهید. یکی دیگر از مهمترین دستاوردها، آرامش داشتن و در نهایت متوقف کردن نجواهای ذهنی مداوم و اغلب بیفایده است. اگر شما به ذهنتان توجه کنید میبینید که مدام از فکری به فکری دیگر در حال حرکت است. گاهی این خسته کننده است و جلوی تمرکز کردن را میگیرد. همچنین کنترل بر ذهنتان و توجه داشتن را تضعیف میکند. زمانیکه مدیتیشن میکنید ذهن خود را از افکار آشفته و غیرضروری و نجواهای دائمی خالی میکنید که این باعث آرامش، شفافیت ذهن و سعادتمندی میشود. مدیتیشن کنترل بر ذهن، تمرکز بر آن و آرامش را افزایش میدهد.
فهرستی از مزایای مدیتیشن:
آرامش ذهن
کاهش نجواهای بیپایان ذهن
بهبود تمرکز
درک بهتر از خود، سایر مردم و جهان اطراف
شادتر بودن و مثبت اندیش بودن
کاهش استرس
تبدیل شدن به فردی کارآمدتر
صبورتر شدن
شفافیت ذهن
پیشرفت کردن از نظر معنوی
وضوح فکر، بینش و گشایش ذهن
آرامش و شاد زیستن در دنیای پر تلاطم امروز، نعمتی است که همه ابنا بشر آرزوی آن را دارند. شادی یکی از نیازهای اصلی انسان برای رسیدن به تعادل روحی محسوب میگردد. گذار از سنت به مدرنیته، بروز و ظهور ابزارهای پیشرفته تکنولوژی و صنعتی شدن جوامع، از جمله عواملی است که آرامش و امنیت مردم را تحت تاثیر قرار میدهد و گاهی این تاثیر به اندازهای است که روحیه شاد و سرزندگی افراد را از بین میبرد و آنها را به سمت افسردگی پیش میبرد.
نشاط و کامیابی از نیازهای روانی همه افراد جامعه میباشد زیرا اثر زیادی در پویایی زندگی آنها دارد. انسان با نشاط، آرامش فکری دارد و به دور از هرگونه دغدغهای زندگی خود را میگذراند. اما امروزه شاهد هستیم برخی رویدادها و تحولات در جوامع مختلف بشری باعث کمرنگ شدن این روحیه و سوق دادن افراد به سمت یاس، ناامیدی و افسردگی شده است.
نشاط و شادمانی را باید موهبتی بزرگ دانست که انسانها همواره باید آن را جستجو و در صورت امکان به دیگران هدیه کنند. احساس خوشبختی و نشاط از جمله شاخصهای مورد توجه در میزان توسعه یافتگی یک کشور است.
در بسیاری از آیینها و رسوم سنتی پتانسیل خوبی وجود دارد که به بسط و گسترش و تقویت روحیه نشاط و شادی کمک میکند، هر چند شاهدیم در دهههای اخیر با پیشرفت اجتماعی، بیشتر این رسوم و آیینها کنار گذاشته شده است. یکی از دلایل کمرنگ شدن شادی و خوشحالی مردم گذار از سنت به مدرنیته است. در دنیای امروز همه چیز ظاهری شده و لایهای سطحی از سنت به جا مانده و عمق و معنای آن از بین رفته است.
درگذشته آداب و سنتی وجود داشت که شادی را به جمع خانوادهها تزریق مینمود و بهانهای برای دور هم بودن و صمیمیت افراد ایجاد میکرد. جشن عروسی زوجها، عقدکنان، حنابندان و پاگشا و غیره از جمله این سنتها بود. در این مراسم و جشنها و میهمانیها که غالبا چند روز به طول میانجامید، اقوام و بستگان از راههای دور و نزدیک گرد هم میآمدند و برای تدارک مراسم مهمانی آستینها را بالا میزدند، غذا طبخ میکردند، شادی میکردند و در کنار تقویت ارتباطات اجتماعی و مناسبات اخلاقی، کدورتها هم از بین میرفت، چندین روز فضایی پر نشاط و شادی بخشی را بهوجود میآوردند. درحالیکه امروز شاهدیم اغلب این رسوم کنار گذاشته شده است. بدین شکل که بیشتر مردم جشنها و میهمانیهای خود را در تالار و سالنهایی برپا میکنند که میهمانان تنها چند ساعتی در آنجا نزد هم هستند. حتی فراهم کردن ملزومات سفره عقد و دیگر کارهای یک عروسی که امروز خانوادهها آن را به موسسات میسپارند، در جای خود شادی مضاعفی را برای اطرافیان به دنبال داشت. حتی متاسفانه این روزها در یک میهمانی خانوادگی هم اغلب غذا را از بیرون سفارش میدهند.
مدرنیته به عاملی برای دور شدن افراد از یکدیگر تبدیل شده و فرصتهای خندیدن، شادی و تفریح را از آنها گرفته است. برای رفع این مشکل و ترویج شادی و نشاط میان مردم باید دوباره به گذشته بازگشت و تا جایی که لازم است حتی برخی بازیهای سنتی را، که از فرهنگ ما حذف شده و بازیهای رایانهای جایگزینشان شدهاند، متناسب با نیاز امروز فرآوری نمود.
قطعا به روز کردن بازیهای سنتی و ترغیب مردم به انجام آنها میتواند نشاط زیادی را وارد خانوادهها و بالطبع جامعه کند. درگذشته خانوادهها و فرزندان در اوقات فراغت به روستا نزد اقوام خود میرفتند، ولی امروزه با فرستادن بچهها به انواع کلاسهای فوق برنامه نظیر زبان، موسیقی، تیزهوشان و کنکور، مانعی برای ارتباط بیشتر آنها با اقوام روستانشین و برخورداری از طبیعت شدهایم.
برای داشتن جامعهای شاد یا باید از جوامع دیگر الگوبرداری کرد و از انرژی لحظهها استفاده نمود و یا باید سنتها و آیینهای گذشته را بروز رسانی کرد. به عنوان مثال غذاهای سنتی که صد سال پیش در ظرفهای مسی و روحی و در اجاقهای چوب سوز طبخ میشد، امروز با ابزارهای مدرن پخت میشود، یعنی تنها ابزار و لوازم تغییر کرده و نوع غذا و مزه همان است. گرچه دولتمردان در این زمینه مسئول هستند، ولی فراموش نکنیم که درگذشته خانوادهها با وجود امکانات کم از ظرفیتهای موجود برای شاد بودن و لذت بردن از لحظات بهره میبردند.
هر یک از ما هر روز تقریبا 10 تا 12 ساعت از زندگی خود را به کار اختصاص میدهیم. زمان آن است که از خود بپرسیم «آیا این همان کاری است که میخواهم انجام دهم یا کاری است که باید انجام دهم؟» ما هر روز ساعت 6:30 صبح از خواب بیدار میشویم، همه روز کار میکنیم. به گزارش دنیای اقتصاد و به نقل از گرگ کین نیرد، به سر کار میرویم و برمیگردیم و این پروسه همچنان تکرار میشود. از خودمان یک سوال ساده بپرسیم «آیا من در کنترل زندگی هستم یا زندگی در کنترل من است؟» زمان آن است که از روزمرگی رها شوید و به خود قدرت دهید تا به آنچه میخواهید برسید. انجام فعالیتهای زیر باعث بهتر شدن روز کاری شما میشود و در کار و زندگیتان پیشرفت حاصل خواهد شد تا بتوانید از طریق ایجاد تعادل، راندمان کاری بهتری نیز داشته باشید. هفت اصل مهم که به شما قدرت میدهند کنترل زندگی خود را دوباره در دست بگیرید عبارتند از: استعداد: به معنی استعدادی است که در شخصیت شما وجود دارد یا به عبارتی نیروی درونی که شما را به حرکت وا میدارد و سرعت زندگی. این اصل یک پرسش را مطرح میکند «چقدر فشار را بر خود تحمل میکنید؟» شاید به شما گفته باشند که از لحاظ رفتاری «نوع A» هستید. این یعنی احتمال دارد که زیر فشار دائمی باشید و کل زندگی را در رقابت ببینید و اینکه باید نسبت به خودتان و دیگران سختگیر باشید. اگر از «نوع A» هستید، میخواهید همه کارها را سریع و به شکل وظیفهگر اتمام کنید و در این حالت کار برای شما با سرعت و انرژی بالایی مدیریت میشود. در این صورت با توجه به وسواسی که برای انجام کارها وجود دارد شاید وقتی برای تفکر و تعمق و اینکه به کجا میخواهیم برسیم، وجود نداشته باشد. تناسب اندام: این اصل به شرایط کلی سلامت بدنی شما میپردازد و اینکه رژیم غذاییتان چقدر به این سلامتی و تناسباندام کمک میکند. همیشه در خدمت کار بودن ممکن است باعث شود از سلامتی خود غافل شوید. بالاخص اگر از ساعت 9 صبح تا 5 عصر پشت میز مینشینید. در این صورت کمتر احتمال دارد که زمانی را به ورزش کردن اختصاص دهید یا پیادهروی کنید. برای آنکه تعادل میان کار و زندگی وجود داشته باشد به این موضوع فکر کنید که چگونه میتوانید گامهای مستحکمتری در جهت سلامت و تناسب اندام خود بردارید و دستکم حداقلها را انجام دهید تا قوی و سالم بمانید. رژیمهای تناسب اندامی را انتخاب کنید که در آن ورزش هفتگی گنجانده شده باشد. تغذیه و رژیم غذایی: چه میخورید و آنچه میخورید چقدر سالم است. آیا یک رژیم سالم و مغذی دارید؟ بیشتر افراد از نیازهای کلی و خاص خود درباره رژیم غذاییشان آگاه نیستند و فقط غذاهایی را میخورند که از آن لذت میبرند، بدون توجه به تاثیر آن بر بدنشان. برای داشتن تعادل میان کار و زندگی باید در رژیم غذایی هم تعادل وجود داشته باشد. پس روی این مساله برنامهریزی و سازماندهی داشته باشید. درباره آن مطالعه کنید و یک رژیم سالم را انتخاب کنید که بتوانید آن را ادامه دهید و به عادت غذایی شما تبدیل شود. سلامت فردی: ممکن است بهعنوان فردی که زیاد کار میکند بدن خود را نادیده بگیرید و آن قدر به وضعیت خود بیتوجه باشید تا تبدیل به یک مشکل جدی شود. ممکن است به وزن، رژیم غذایی و سلامت فیزیکی خود کمتوجهی کنید و به اندازه کافی استراحت نکنید. برای ایجاد تعادل مناسب میان کار و زندگی باید به بدن خود اهمیت بدهید. برای این کار از کنار گذاشتن یک یا دو عادت نامناسب که به سلامتیتان ضرر میرساند شروع کنید مثلا ترک سیگار، کافئین یا الکل. تعادل احساسی: این به آن معناست که چقدر به سلامت ذهنی و احساسی خود اهمیت میدهید. پرسشی که در این اصل مطرح میشود این است که «آیا من اغلب اوقات از لحاظ احساسی، حس خوبی دارم؟» آیا تاکنون احساس کردهاید هر روزی که میگذرد «چالشی برای غلبه کردن» است؟ این مساله میتواند روی فراست و درونبینی شما اثر منفی بگذارد. برای داشتن تعادل میان کار و زندگی فکر کنید که چگونه مسائل را آسانتر بگیرید و از زندگی خود راضی باشید و زندگی را به منزله یک «تجربه جدید» ببینید. با نزدیکتر بودن به دیگران میتوان احساس راحتتری داشت. سعی کنید با وقایع زمانی که رخ دادهاند روبهرو شوید و به استقبال اتفاقات بد نروید. درک کنید که سخت است بتوان حس نگرانی را متوقف کرد. خودآگاهی بیشتری کسب کنید. خودآگاهی اغلب اولین قدم برای داشتن تفکر مثبت است. عادات احساسی و کنترل آن: به احساسات و اندیشههای درونی خود گوش دهید. سپس تا حدی که لازم است زندگی و محیط پیرامون خود را کنترل کنید تا به آن درجه از کنترل که مطلوب است برسید. نگران این نباشید که دیگران درباره شما چگونه فکر میکنند یا اینکه همیشه باید همه کارها را «درست» انجام دهید. اگر این اثر ادامه پیدا کند امکان دارد از لحاظ احساسی حالت فرار به خود بگیرید یعنی مثلا از نگرانی در سکوت به نشان دادن آشکار ناراحتی خود (یا حتی نشان دادن خشم) روی بیاورید. باید اتکا به نفس خود را بالا ببرید تا در زندگی روی خودتان کنترل داشته باشید. در این صورت هم در محیط کار راحتتر خواهید بود، هم عیبهای خود را راحتتر میپذیرید و هم راحتتر میتوانید از دیگران کمک بخواهید؛ بدون آنکه احساس خشم داشته باشید. تعادل میان کار و زندگی: اصول فوق به این موضوع میپردازد که نسبت به کار خود چه احساسی دارید و درباره نحوه مدیریت و کنترل آن چگونه فکر میکنید نه اینکه کار شما را مدیریت و کنترل کند. بعضی از افراد کار را « اجباری» میدانند و معتقدند باید آن را «تحمل» کرد و تا جایی که بتوانند از آن فراریاند. نباید اجازه دهید مشکلات کاری روی زندگی خوبی که خارج از محیط کار دارید، اثر بگذارد. کار را به بهعنوان یک بخش چالشبرانگیز و جالب زندگی خود ببینید که میتوانید هر آنچه میخواهید از آن بهدست آورید؛ بدون آنکه اجازه دهید بر زندگی عادیتان چیره شود. شما حق انتخاب دارید یا کاری که از آن لذت میبرید پیدا کنید یا آن را طوری تغییر دهید که انجام آن با رضایت بیشتری برایتان به همراه باشد. هر جا امکان هرگونه تغییر برای دید مثبتتر شما وجود دارد آن را انجام دهید. اگر این هم امکانپذیر نبود، فکر کنید چه قدمهایی میتوانید بردارید که همه چیز را با هم تغییر دهید.