آرامش و شاد زیستن در دنیای پر تلاطم امروز، نعمتی است که همه ابنا بشر آرزوی آن را دارند. شادی یکی از نیازهای اصلی انسان برای رسیدن به تعادل روحی محسوب میگردد. گذار از سنت به مدرنیته، بروز و ظهور ابزارهای پیشرفته تکنولوژی و صنعتی شدن جوامع، از جمله عواملی است که آرامش و امنیت مردم را تحت تاثیر قرار میدهد و گاهی این تاثیر به اندازهای است که روحیه شاد و سرزندگی افراد را از بین میبرد و آنها را به سمت افسردگی پیش میبرد.
نشاط و کامیابی از نیازهای روانی همه افراد جامعه میباشد زیرا اثر زیادی در پویایی زندگی آنها دارد. انسان با نشاط، آرامش فکری دارد و به دور از هرگونه دغدغهای زندگی خود را میگذراند. اما امروزه شاهد هستیم برخی رویدادها و تحولات در جوامع مختلف بشری باعث کمرنگ شدن این روحیه و سوق دادن افراد به سمت یاس، ناامیدی و افسردگی شده است.
نشاط و شادمانی را باید موهبتی بزرگ دانست که انسانها همواره باید آن را جستجو و در صورت امکان به دیگران هدیه کنند. احساس خوشبختی و نشاط از جمله شاخصهای مورد توجه در میزان توسعه یافتگی یک کشور است.
در بسیاری از آیینها و رسوم سنتی پتانسیل خوبی وجود دارد که به بسط و گسترش و تقویت روحیه نشاط و شادی کمک میکند، هر چند شاهدیم در دهههای اخیر با پیشرفت اجتماعی، بیشتر این رسوم و آیینها کنار گذاشته شده است. یکی از دلایل کمرنگ شدن شادی و خوشحالی مردم گذار از سنت به مدرنیته است. در دنیای امروز همه چیز ظاهری شده و لایهای سطحی از سنت به جا مانده و عمق و معنای آن از بین رفته است.
درگذشته آداب و سنتی وجود داشت که شادی را به جمع خانوادهها تزریق مینمود و بهانهای برای دور هم بودن و صمیمیت افراد ایجاد میکرد. جشن عروسی زوجها، عقدکنان، حنابندان و پاگشا و غیره از جمله این سنتها بود. در این مراسم و جشنها و میهمانیها که غالبا چند روز به طول میانجامید، اقوام و بستگان از راههای دور و نزدیک گرد هم میآمدند و برای تدارک مراسم مهمانی آستینها را بالا میزدند، غذا طبخ میکردند، شادی میکردند و در کنار تقویت ارتباطات اجتماعی و مناسبات اخلاقی، کدورتها هم از بین میرفت، چندین روز فضایی پر نشاط و شادی بخشی را بهوجود میآوردند. درحالیکه امروز شاهدیم اغلب این رسوم کنار گذاشته شده است. بدین شکل که بیشتر مردم جشنها و میهمانیهای خود را در تالار و سالنهایی برپا میکنند که میهمانان تنها چند ساعتی در آنجا نزد هم هستند. حتی فراهم کردن ملزومات سفره عقد و دیگر کارهای یک عروسی که امروز خانوادهها آن را به موسسات میسپارند، در جای خود شادی مضاعفی را برای اطرافیان به دنبال داشت. حتی متاسفانه این روزها در یک میهمانی خانوادگی هم اغلب غذا را از بیرون سفارش میدهند.
مدرنیته به عاملی برای دور شدن افراد از یکدیگر تبدیل شده و فرصتهای خندیدن، شادی و تفریح را از آنها گرفته است. برای رفع این مشکل و ترویج شادی و نشاط میان مردم باید دوباره به گذشته بازگشت و تا جایی که لازم است حتی برخی بازیهای سنتی را، که از فرهنگ ما حذف شده و بازیهای رایانهای جایگزینشان شدهاند، متناسب با نیاز امروز فرآوری نمود.
قطعا به روز کردن بازیهای سنتی و ترغیب مردم به انجام آنها میتواند نشاط زیادی را وارد خانوادهها و بالطبع جامعه کند. درگذشته خانوادهها و فرزندان در اوقات فراغت به روستا نزد اقوام خود میرفتند، ولی امروزه با فرستادن بچهها به انواع کلاسهای فوق برنامه نظیر زبان، موسیقی، تیزهوشان و کنکور، مانعی برای ارتباط بیشتر آنها با اقوام روستانشین و برخورداری از طبیعت شدهایم.
برای داشتن جامعهای شاد یا باید از جوامع دیگر الگوبرداری کرد و از انرژی لحظهها استفاده نمود و یا باید سنتها و آیینهای گذشته را بروز رسانی کرد. به عنوان مثال غذاهای سنتی که صد سال پیش در ظرفهای مسی و روحی و در اجاقهای چوب سوز طبخ میشد، امروز با ابزارهای مدرن پخت میشود، یعنی تنها ابزار و لوازم تغییر کرده و نوع غذا و مزه همان است. گرچه دولتمردان در این زمینه مسئول هستند، ولی فراموش نکنیم که درگذشته خانوادهها با وجود امکانات کم از ظرفیتهای موجود برای شاد بودن و لذت بردن از لحظات بهره میبردند.
کلام تو جادو می کند! زندگی و مرگ در قدرت زبان است
قدرت کلام در کسب و کار
فلورانس اسکاول شین می گوید کلام تو عصای معجزه گر توست و مسیح می گوید از کلام تو بر تو حکم می شود.
چرا اینقدر کلام و زبان اهمیت دارد؟ چرا زبان همیشه و همه جا زبان را همچون مار به تصویر می کشند. چرا همیشه از زبان در همه ادیان و اشعار و همه جا و همه جا یاد می شود؟ تا به حال به این موضوع فکر کرده اید؟ اگر کتاب چهار اثر فلورانس اسکاول شین و یا تجسم خلاق را مطالعه کنید در قسمت هایی که در مورد کلام و قدرت آن صحبت شده کمی نا مفهوم و بسیار مختصر راجع به این موضوع صحبت شده در حالی که این بحث یکی از مهم ترین بحث ها برای رسیدن به خواسته هایمان است.
همین زبان و کلام است که باعث می شود ما بتوانیم با انسان های مناسب ارتباط برقرار کنیم. همین زبان و کلام است که در کار ما باعث می شود ما بتوانیم توسعه و پیشرفت ایجاد کنیم. همین زبان و کلام است که نشان می دهد ما در کجای عالم هستی به سر می بریم. همین زبان است که احساسات ما را نسبت به انسان ها و اوضاع و شرایط نشان می دهد. همین زبان و کلام است که ما را از فرش به عرش و از عرش به فرش می برد. اما چگونه؟
باید به این موضوع توجه کنید که ما همیشه دوستانمان انسان هایی هستند که با هم دیگر هم کلام هستیم. معمولا با انسان هایی دوست می شویم که سخن هایی که به آن علاقه داریم را بر زبان می آورند و حرف هایی می زنند که دوست داریم بشنویم. کسانی که بسیار بد زبان هستند و کلمات زشت بر زبان جاری می کنند با افرادی دوست هستند که حرف هایی زشت می زنند. افرادی که حرف های سیاسی می زنند با افرادی هم کلام می شوند که حرف های سیاسی می زنند و کسانی که از هنر سخن می گویند با کسانی سخن می گویند که علاقه به هنر دارند و این روند در هر نوع کلامی نهفته است. حال جالب اینجاست که اگر شما مدتی با کسانی بگردید که راجع به موضوعی صحبت می کنند و در آن جمع باقی بمانید ناخواسته راجع به آن موضوع صحبت می کنید زیرا سخنانی که می شنوید در ذهن ناخودآگاه شما می ماند و وقتی جایی می شنوید که راجع به آن موضوع صحبت می شود شما هم اطلاعات خود را ابراز می کنید و کم کم این صحبت بیشتر و بیشتر می شود. اگر دوست دارید امتحان کنید چند روز با دوستانی بگردید که بسیار علاقه مند به فوتبال هستند.
حال صحبت اینجاست که ما چگونه می توانیم از سخنان خود و زبان خود برای کسب پیشرفت در کار و زندگی استفاده کنیم. ما معمولا در کار و زندگی خود در جمع های بسیاری حضور می یابیم و ارتباطات بسیاری ایجاد می کنیم و چیزی که بسیار مهم است این است که ما با چه انسان هایی ارتباط برقرار کنیم. دوستان یادتان باشد اگر انسانی باشید که دشنام می دهید انسان هایی با شما ارتباط برقرار می کنند که دشنام می دهند. اگر از فوتبال سخن می گویید افرادی با شما ارتباط برقرار می کنند که از فوتبال سخن می گویند. اگر از وضع خراب بازار سخن می گویید افرادی با شما ارتباط برقرار می کنند که وضع بازار آنها هم خراب است و از وضع خراب بازار سخن می گویند. و اگر از افرادی با کیف های پر از پول که به دنبال توانایی ها و خدمات تو هستند سخن می گویی همین افراد با تو ارتباط برقرار می کنند.
احساس می کنیم در همین چند خط توانستم اصل کلام را به شما بگویم اما با برای روشن تر شدن مطلب توضیحاتی برایتان می دهم. دوستان بسیار باید در این که چه صحبتی می کنید محتاط باشید. یک مثال می زنم تا کاملا موضوع را برایتان روشن کنم.
چگونه با کلام زندگی خود را تغییر دهیم
شما انسانی هستید که در بین دوستانی هستید که آنها راجع به مسائل نقشه کشی و اتوکد اطلاعات بسیاری دارند و شما بسیار راجع به این مسائل صحبت می کنید و یکی از موضوعات صحبت هر روزه شما این است که برای این توانایی های شما کار نیست و کسی پول نمی دهد برای توانایی تان و پولی در بازار نیست و کسی نیست که قدر توانایی شما را بداند. اگر شما و دوستانتان راجع به این مسائل صحبت می کنید احتمالا توانایی هایتان در نقشه کشی و اتوکد تا زمانی که بی پولی فشاری به شما نمی آورد و با علاقه روی توانایی تان کار می کنید هر روز افزایش می یابد. اما چون هر روز صحبت هم راجع به این مساله دارید که پولی برای این توانایی تان نیست فرصت ها را نمی بینید و آن ها را ناخواسته تاکید می کنم ناخواسته پس می زنید و از خود دور می کنید چون با صحبت هایی که در بین شما و دوستانتان رد و بدل می شود تاثیر بسیار روی نا خود آگاهتان ایجاد می شود و رفتار های ناخواسته ای به شکل سخنانتان برایتان ایجاد می کند. پس اگر شما توانایی هایتان را همچنان افزایش دهید و راجع به این صحبت کنید که افراد زیادی در بازار هستند که حاضرند برای استفاده از این توانایی شما به شما حقوق بدهند ارتباط شما به سمتی می رود که دقیقا با همین افراد ارتباط برقرار می کنید. اگر می خواهید به شما ثابت شود حرف هایی که بین شما و دوستانتان رد و بدل می شود را بررسی کنید.
حال شما بعد از آگاه شدن از این موضوع بسیار هیجان زده می شوید و طبیعتا اولین کاری که می خواهید بکنید این است که دوستانتان و اطرافیانتان را آگاه کنید که بیایید از این به بعد دیگر راجع به این مسائل صحبت نکنیم و بیایید راجع به اینکه برای توانایی ما پول فراوان است صحبت کنیم و… و در عرض یکی دو روز شاید هم یکی دو ساعت دوستانتان کاملا به شما ثابت می کنند که تو اشتباه می کنی و اگر کار برای توانایی هایمان هست پس کو؟!… پس چرا خود تو که این حرف ها را می زنی هم هنوز کاری نداری؟ و این خیلی زود نا امیدتان می کند.
اگر می خواهید تغییری صورت دهید اول خودتان را تغییر دهید، همه تغییر می کنند. اگر می خواهید خود را تغییر دهید ابتدا باید خودتان کلامتان را کنترل کنید. جدا شدن از دوستانی که سالها با آنها ارتباط دارید سخت است پس باید در ارتباط خود تغییر ایجاد کنید. در شروع تغییر وقتی دوستانتان راجع به مسائل تکراری همیشگی مانند خرابی اوضاع صحبت می کنند شما گوش ندهید و اگر توانستید حرف را عوض کنید و اگر نتوانستید کلامی که درست است را در ذهن خود دائما تکرار کنید. حواستان باشد چیزی که غلط است را به صورت منفی تکرار نکنید بلکه کلام درست را در ذهن خود تکرار کنید. در زمان هایی که تنها هستید و صبح ها و شب ها هم با خود کلام درست را تکرار کنید و کم کم می بینید که یا کلام دوستانتان تغییر می کند و یا کلا افراد جدیدی با شما ارتباط برقرار می کنند که شما را به سمت استفاده از توانایی هایتان سوق می دهند. دوستان بسیار دقت کنید که اگر دوستی دارید که حرفی می زند که دوست ندارید بشنوید به هیچ عنوان تلاشی برای قانع کردن او که در حال زدن حرف اشتباه است نکنید چون به جز احساس منفی نسبت به خودتان و ایجاد تشویش هیچ سود دیگری ندارد.
کلامی که به زبان جاری می کنید بسیار بسیار بر روی زندگیتان تاثیر گذار است. حکمت نماز و عبادت و ذکر در ادیان مختلف این است که کلام خوب و درست بر زبان جاری شود تا افراد درست به زندگی انسان وارد شوند و انسان بتواند به سعادت و خوشبختی برسد و در زندگی پیشرفت کند. پس عیسی مسیح بسیار زیبا گفت که از کلام تو بر تو حکم می شود و حال می دانی که از کلام تو بر تو حکم می شود.